من بنده. نویسنده یا شاعر از خود چنین تعبیر کند تواضع را. رهی. حقیر: منت تو گردن من بنده را سخت به یکبار گرانبار کرد. عثمان مختاری (دیوان چ همایی ص 596). منت خدای را که به فر خدایگان من بنده بیگنه نشدم کشته رایگان. امیرمعزی. رجوع به ترکیب های من شود
مَن ِ بَنده. نویسنده یا شاعر از خود چنین تعبیر کند تواضع را. رهی. حقیر: منت تو گردن من بنده را سخت به یکبار گرانبار کرد. عثمان مختاری (دیوان چ همایی ص 596). منت خدای را که به فر خدایگان من بنده بیگنه نشدم کشته رایگان. امیرمعزی. رجوع به ترکیب های من شود
از این سپس. (آنندراج). پس از این. زین پس. از این پس: دفتر از گفته های پریشان بشویم و من بعد پریشان نگویم. (گلستان). من بعد بیخ صحبت اغیار برکنم در باغ دل رها نکنم جز جمال دوست. سعدی. بس توبه و پرهیزم کز عشق تو باطل شد من بعد بر آن شرطم کز توبه بپرهیزم. سعدی. یک چند به خیره عمر بگذشت من بعدبر آن سرم که چندی بنشینم و صبر پیش گیرم دنبالۀ کار خویش گیرم. سعدی. من بعد با فلک مفکن کار بنده را زیرا کز او به کس نرسد هیچ طایله. ابن یمین (دیوان چ باستانی راد ص 158). من بعد عقده ای که فتد در امور ملک روشن شده ست ابن یمین را که زودزود گردد به یمن همت این قطب اولیا یکسر گشاده چون ره صدق و صفا گشود. ابن یمین. من بعد هرگز نتوانست به طریق گذشته در من تصرف کند. (انیس الطالبین ص 120). والدۀ آن درویش توبه کرد که من بعد از کسی چیزی نگیرد. (انیس الطالبین ص 139)
از این سپس. (آنندراج). پس از این. زین پس. از این پس: دفتر از گفته های پریشان بشویم و من بعد پریشان نگویم. (گلستان). من بعد بیخ صحبت اغیار برکنم در باغ دل رها نکنم جز جمال دوست. سعدی. بس توبه و پرهیزم کز عشق تو باطل شد من بعد بر آن شرطم کز توبه بپرهیزم. سعدی. یک چند به خیره عمر بگذشت من بعدبر آن سرم که چندی بنشینم و صبر پیش گیرم دنبالۀ کار خویش گیرم. سعدی. من بعد با فلک مفکن کار بنده را زیرا کز او به کس نرسد هیچ طایله. ابن یمین (دیوان چ باستانی راد ص 158). من بعد عقده ای که فتد در امور ملک روشن شده ست ابن یمین را که زودزود گردد به یمن همت این قطب اولیا یکسر گشاده چون ره صدق و صفا گشود. ابن یمین. من بعد هرگز نتوانست به طریق گذشته در من تصرف کند. (انیس الطالبین ص 120). والدۀ آن درویش توبه کرد که من بعد از کسی چیزی نگیرد. (انیس الطالبین ص 139)
در تداول مردم، ضعیف ترین و حقیرترین بنده. خرد و کوچک و خوار و زبون. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : خدا هیچ تنابنده ای را محتاج خلق نکند. هیچ تنابنده را خدا به این مرض مبتلا نکند. (یادداشت، ایضاً)
در تداول مردم، ضعیف ترین و حقیرترین بنده. خرد و کوچک و خوار و زبون. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : خدا هیچ تنابنده ای را محتاج خلق نکند. هیچ تنابنده را خدا به این مرض مبتلا نکند. (یادداشت، ایضاً)
از این پس پس از این ازین پس پس از این: بعد از تامل این معنی مصلحت چنان دیدم که در نشمین عزلت نشینم و دامن صحبت فراهم چینم و دفتر از گفته های پریشان بشویم و من بعد پریشان نگویم
از این پس پس از این ازین پس پس از این: بعد از تامل این معنی مصلحت چنان دیدم که در نشمین عزلت نشینم و دامن صحبت فراهم چینم و دفتر از گفته های پریشان بشویم و من بعد پریشان نگویم